سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
پنج شنبه 103 فروردین 9: امروز
این مردان سرشناس قبلا چه شغلی داشتند؟!
 
آدولف هیتلر........................دیکتاتور آلمان.................نقاش پوستر
آلبرت انیشتن......................فیزیکدان............................منشی اداره ثبت
الویس پریسلی.....................خواننده.............................راننده کامیون
امیرکبیر............................صدراعظم ناصرالدین شاه..................آشپز
او هنری............................نویسنده........................................گاوچران
جرالدفورد .........................رئیس جمهور آمریکا........................مانکن لباس مردانه
جوزپه گاریبالدی..................انقلابی ایتالیایی..............................ملوان
جیمی کارتر.......................رئیس جمهور آمریکا.........................بادام کار
رونالد ریگان.....................رئیس جمهور آمریکا........................هنرپیشه سینما
شون کانری................. هنرپیشه سینما.................بنا و راننده کامیون
کلارک گیبل.......................هنرپیشه سینما...............................چوب بر
ویلیام فالکنر........................نویسنده.......................................نقاش ساختمان
گاندی......................رهبر فقید هند................................وکیل دادگستری
جرج واشنگتن........................اولین رئیس جمهور آمریکا..................کشاورز
نادرشاه افشار.....................موسس سلسله افشاریه......................پوستین دوز
یعقوب لیث.........................سرسلسله صفاریان..........................رویگر
امیر اسماعیل سامانی............سرسلسله امرای سامانی....................ساربان
آلپتکین..............................سرسلسله غزنویان...........................غلام زر خرید
فرخی سیستانی...................شاعر مشهور ایران.........................کارگر کشاورز
حضرت محمد(ص).............پیامبر بزرگ اسلام..........................شبانی/ تجارت
حضرت عیسی (ع).............پیامبر بزرگ مسیحیت......................نجار
حضرت موسی (ع).............پیامبر بزرگوار یهود........................چوپان
پاندیت نهرو......................نخست وزیر هند..............................وکیل دادگستری
موسولینی.........................دیکتاتور ایتالیا................................روزنامه نویس
ساموئل مورس...................مخترع آمریکایی.............................نقاش
جک لندن...........................نویسنده آمریکایی............................کارگر کشتی
آلبر کامو..........................نویسنده فرانسوی............................معلم
ریچارد نیکسون.................رئیس جمهور آمریکا.........................وکیل دادگستری
آبراهام لینکلن....................رئیس جمهور آمریکا.........................هیزم شکن
گی دو موپاسان..................نویسنده آلمانی................................کارمند دریا داری
چارلز دیکنز.....................نویسنده انگلیسی..............................منشی
آناتول فرانس....................نویسنده فرانسوی............................کتابفروش
مولیر..............................نویسنده بزرگ فرانسوی..................هنرپیشه
هربرت جرج ولز ..............نویسنده بزرگ انگلیسی....................شاگرد بزاز
ارنست همینگوی...............نویسنده بزرگ آمریکایی...................خبرنگار
ویلیام شکسپیر...................نویسنده بزرگ انگلیسی...................هنرپیشه سیار
فیدل کاسترو.....................رئیس جمهور کوبا..........................دانشجوی حقوق
کاردینال ریشیلو................صدر اعظم معروف فرانسه.............. کشیش
ناپلئون بناپارت.................امپراطور فرانسه............................افسر توپخانه
کریم خان زند....................موسس سلسله زندیه........................تیر انداز سپاه نادر شاه
میرزا تقی خان امیر کبیر.....صدر اعظم ناصرالدین شاه................منشی
ژاندارک..........................شخصیت نیمه مذهبی و قهرمان فرانسوی.................چوپان
هانری فورد.....................کارخانه دار آمریکایی......................ساعت ساز
توماس ادیسون..................مخترع بزرگ آمریکایی....................تلگرافچی
آلفرد نوبل....................... بنیانگذار جایزه نوبل...................... کارگر کارخانه
والت دیسنی ......................مخترع سینمای انیمشن.....................پادوی مغازه
میکلانژ...........................نقاش مجسمه ساز ایتالیایی.................سنگ تراش

 نویسنده ابوذر نعمت الهی در جمعه 85/2/22 و ساعت 6:0 صبح | گفتنیهای دوستان()

پیش بینی   زاهد

در زمان پیشین زاهدی بود از قبایل عرب. اهل آن قبیله به روزگار او تبرک کردندی، و به مواعظ و نصایح او سکون طلبیدندی.
شبی چنان اتفاق افتاد که سگان آن قبیله جمله بمردند. بامداد اهل قبیله به نزد او آمدند که « دوش چنین چیزی بی سببی ظاهر شد و سگان ما بمردند.» گفت: « صلاح شما در آن بود و آفریدگار تعالی خیر شما در آن خواسته است.» ایشان بازگشتند. شب دیگر جمله مرغان ایشان بمردند. روز دیگر بیامدند و گفتند : « مرغان ما بمردند. » گفت: « بهترین شما در این بوده است و شما ندانید. » گفتند: « در این جه بهترین است که سگ، پاسبان ما بود و مرغان که موذن ما بودند و به صبح ما را بیدار می کردند. مردن ایشان فالی بد است
شب دیگر جهد کردند که آتش افروزند، البته از آتش زنه، آتش برون نیامد.خوف و هراس بر ایشان مستولی شد.
روز دیگر - چون برخاستند - خصمی آمده بود و شب به آخر آورده و تمامت قریه های آن نواحی غارت کرده، چون آنجا روشنایی ندیده بودند و بانگ سگ و مرغ نشنیده ، راه پیدا نکردند و ایشان از آن خلاص یافتند و سخن آن زاهد راست شد.


 نویسنده ابوذر نعمت الهی در دوشنبه 85/2/18 و ساعت 6:0 صبح | گفتنیهای دوستان()


نرگس شیراز

چه کنم چه کار کنم تو مرو نشناختی؟
تو ببین به کی به چی، عشق مرو باختی؟
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست
اونقده از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

تو رفیق نا رفیق، چه بد شدی ای وای
خونه آتیش زدن رو بلد شدی ای وای
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست
اونقده از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

هوای تازه تر می خوام، عاشق اون بنفشه هام
بنفشه های شهرمون
خسته ازین اسارتم، دنبال اون ستاره هام
ستاره های مهربون
چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ! یاس نیست
تو نگاه نرگسا، شراب شیراز نیست
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست
اونقده از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست

دلم می خواد یه آشنا قصه پروازو بگه
که تشنه شنیدنم
دلم میخواد گلدون ما نرگس شیراز بیاره
هر کی میاد به دیدنم
چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ! یاس نیست
تو نگاه نرگسا، شراب شیراز نیست
برو که بی حقیقتی تو قلب من جات نیست
اونقده از تو دور شدم که دیگه پیدات نیست


 نویسنده ابوذر نعمت الهی در دوشنبه 85/2/4 و ساعت 6:0 صبح | گفتنیهای دوستان()
5 سفارش از پیامبر اسلام (ص)
مردی به نام (ابو ایوب انصاری) محضر پیامبر صلی ا... علیه و آله رسید و عرض کرد:یا رسول ، به من وصیتی فرما که کوتاه و مختصر باشد تا آن را به خاطر سپرده و عمل کنم.
پیغمبر(ص) فرمود:پنج چیز به تو سفارش می کنم:
1) از آنچه در دست مردم است ناامید مباش! چه اینکه به راستی آن عین بی نیازی است.
2)از طمع پرهیز کن! زیرا طمع فقر حاضر است.
3)نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.
4)بپرهیز از انجام کاری که بعدا به ناچار از آن پوزش طلبی.
5)برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست داری.

 نویسنده ابوذر نعمت الهی در چهارشنبه 85/1/23 و ساعت 7:0 صبح | گفتنیهای دوستان()
سخنهای آموزنده وکارساز در زندگی ازفلاسفه وبزرگان
 برای زندگی فکربکنید امّاغصه نخورید (دیل کارنگی)
اشکال دنیا اینست که جاهلان مطمئن هستندو دانایان مردّد ( برتراندراس)
هیچ کاربزرگی بدون اراده بزرگ میسرنیست( بالزاک)
مانند سایه ناپایداریم ومانندخاک بی مقدار ازکجابدانیم که تافردازنده خواهیم ماند( هوراس)
آنقدر به تاریکی لعنت نفرستید، شمعی روشن کنید( کنفوسیوس)
شاید کسی روکه باتوخندیده فراموش کنی اماکسی روکه باتو اشک ریخته هرگز
آن کس که به فکرفردا نیست به غم فردا گرفتارمی شود( کنفوسیوس)
زندگی کوتاه است وراه درازو فرصتها زودازدست می روند
هرآنچه بخواهید بدست خواهیدآورد بشرطی که استقامت راسرمایه خودقرار دهید( لافونتن)
دشمنی هیچکس رادر دل راه نده، این کار توراهمیشه غمگین نگه می دارد
عقل دروجودما قدرت حیرت آوری دارد پس بهتراست که فکررا حاکم وجودخودقرار دهیم ( گوته)
کسی که کتاب می خواند به وقت بیش از پول احتیاج دارد
هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا درعمل خواهید دید که همیشه وقت کم وکوتاه است
تنهاکسی موفق می شود که به انتظاردیگران ننشیند
اندکی درنگ کن تازودتربه نتیجه برسی ( فرانکلین)
پول نمیتواند برای مادوست فراهم کند امّا دشمن  به تعداد بسیار
درجمع آوری دوستان ،دوری از آنها وترک آنها زیاد عجله نکن ( سولدن )
محبت هزینه ای ندارد، مهربان باشیم ( شامفور)  

 نویسنده ابوذر نعمت الهی در چهارشنبه 84/12/10 و ساعت 3:7 عصر | گفتنیهای دوستان()
زبان مجموعه‌ای از نشانه‌ها و دلالتهای وصفی است که از روی قصد میان افراد بشر برای القای اندیشه یا فرمانی یا خبری از ذهنی به ذهن دیگر به کار برود (دکتر خانلری, تاریخ زبان فارسی).
نوع دیگر از وسایل ارتباط ذهنی میان افراد بشر یا خط یا نوشتن است که نخست صورت نگاری بوده مانند هیروگلیف مصری که برای نشان دادن چیزی تصویر آن را میکشیده‌اند و سپس آن را ساده کرده و به نشانه‌ای وضعی تبدیل کرده‌اند مانند خط چینی و خط ابتدایی سومری. سومری‌ها نگارش تصویری را هفت هزار سال پیش پدیدآوردند. مصریان آن را در پنج هزار سال پیش به کار بردند. پس از خط تصویری, خط هجایی(
syllabic ) ساخته شد, مانند خط میخی که سومری‌ها در پنج هزار سال پیش اختراع کردند, و آکدیها آن را بهبود دادند و دیگران آن را برای زبان خودشان اقتباس کردند, مانند اقوام هیتی و ایلام و ماد و پارس.
مشتق از خط هجایی مصری, که به دنبال خط تصویریشان پدید آمد, میتوان از خطهای آرامی و به دنبال آن خط عبری و عربی و فینیقی نام برد. البته خط چینی که امروزه در خاور دور به کار میرود نیز از زمره خطهای تصویری است که سپس به خط هجایی تبدیل شده است, اما هیچ رابطه‌ای با خطهای خاور میانه نداشته و از هم مشتق نشده‌اند.
فینقی ها خط هجایی را که از آرامیها برداشت کرده بودند تکمیل و به خط الفبایی نزدیک کردند. یونانی ها آن را گرفته و خط الفبایی را, که هر حرف معرف صدایی است, به وجود آوردند. بنابر این میتوان گفت که خط الفبایی, که امروزه در بخش بزرگی از دنیا به کار برده میشود, اختراع یونانیهاست. روی هم رفته, خطهای آلفابتیک بر دو گونه‌اند: یکی خطی که حروف مصوت آن نشانه‌های جدا دارد مانند خط یونانی و لاتین و دیگری خطی که مصوت‌های آن با نشانه‌هایی مشخص می شود مانند خط عبری و عربی. تفاوت این دو خط در این است که آوردن حرف مصوت در خطهای یونانی و لاتین الزامی است اما در خطهای عربی و عبری اختیاری است. آوردن مصوت‌ها در دو خط عبری و عربی تنها در کتاب مقّدس و قرآن اجباری است اما در دیگر نشریات اختیاری است.
خط فارسی باستان. ایرانیها هرگز خطی از خود نداشته‌اند و در تمام تاریخ خود خطهای دیگران را گرفته و ساده کرده و برای زبان خودشان سازگار کرده‌اند. از پیش از دوران مادها و از زمان فرمانروایی آنها هیچ نوشته‌ای برجا نمانده است, و در دوران نخستین هخامنشیان گزارشها و اسناد درباری و حکومتی را به زبان آرامی و عیلامی و به خط میخی می نوشتند و به زبان پارسی باستان می خواندند. ایرانیها در زمان هخامنشیان کم کم خط میخی را که سومری‌ها ساخته بودند از آکدیها و بابلیها اختیار کردند و برای زبان پارسی باستان ساده و سازگار کردند و تا دوران ساسانیان همین خط میخی به کار برده می شد.
مفصلترین و مهمترین نوشته‌های پارسی ایران باستان از داریوش یکم است که بیشتر همراه دو متن بابلی و عیلامی است. از دوران پیش از او تنها پنج سنگ نوشته کوتاه به دست آمده است که دو تای آن از کورش دوم, نخستین پادشاه هخامنشی, است. همه این سنگ نوشته‌ها به خط میخی است. پس از آن سنگ نوشته‌های بسیاری از دیگر پادشاهان هخامنشی برجای مانده که به خط میخی است و تا کنون همه آنها خوانده و ترجمه شده است. خط میخی ایران باستان, چنانکه گفتیم, از خط آکدی گرفته شده و برای زبان فارسی ساده و مناسب کرده‌اند. این خط دارای 26 حرف است و نشانه‌هایی ویژه نیز برای اعداد دارد.
از زبانی که در دوران اشکانیان به کار میرفته, دکتر خانلری آن را زبان پهلوانیک خوانده است, نوشته‌ای به دست نیامده مگر چند سکه که روی آنها به خط یونانی نوشته شده است. چنانکه میدانیم, اشکانیان پس از انقراض یونانیان بر سرکار آمدند و تا چندی خط یونانی به کار میرفت و روی سکه‌ها نام و لقبهای شاهان اشکانی به خط یونانی نوشته میشد اما همسن که سلطه این فرمانروایان پا بر جا شد, برای نوشتن اسناد رسمی خط ویژه‌ای به کار گرفته شد که از خط آرامی ریشه گرفته بود این خط پهلوی خوانده شد و در دوره ساسانیان با اندک تفاوتی به کار رفت. هیچ سندی در دست نیست تا از روی آن بتوان گفت که خط آرامی در چه زمانی و به دست چه کسانی تحول یافته و به خط پهلوی منتهی شده است . این قدر میتوان دانست که این تحول کار یک یا چند تن نبوده و بتدریج انجام گرفته است. گذشته از انواع خطهایی که پهلوی خوانده میشود, برای نوشتن زبانهای ایرانی چند خط دیگر به کار میرفته که ظاهراً همه از اصل آرامی مشتق بوده‌اند. از آن جمله بوده است خط مانوی.
مانی از پدر ومادری ایرانی به سال 215 میلادی زاده شد و دین تازه‌ای آورد که نزدیک هزار سال از رایجترین دینهای جهان بود. دین مانوی در سده‌های سوم و چهارم میلادی در آسیای غربی و اروپای جنوبی و افریقای شمالی منتشر شد و کشورهای گل(فرانسه امروزی) و اسپانیا را نیز فرا گرفت و از سده هفتم میلادی بود که در برابر آیین مسیح رو به زوال رفت. از سوی دیگر, دین مانی در سده چهارم میلادی در شمال شرقی ایران رواج فراوان گرفت و تا پایان سده ششم میلادی تا چین نفوذ کرد و در سراسر آسیای شرقی گسترش یافت اما, در حدود سده هفتم. در نبرد با آیینهای مسیحی و اسلام و بودایی یکباره شکست قطعی یافت. خط مانوی درست معلوم نیست از کجا سرچشمه گرفته اما گمان می رود که از یک شیوه نگارش خط آرامی مایه گرفته باشد. البته باید در نظر داشت که مانی معروف صورتگری هنرمند بوده و در ایجاد تکمیل خط مزبور دخالت داشته است.
خط سغدی. این خط نیز از شیوه نگارش خط آرامی مشتق شده و نیز احتمال میتوان داد که اصل خط مزبور همان خط پهلوی کهن باشد. در خط سغدی مانند خط پهلوی, برای مصوت های کوتاه نشانه‌‌های خاصی وجود ندارد. تنها سه حرف برای واک‌های مصوت بلند که(آ...و...ی...) باشد هست.
خط پهلوی. خط پهلوی در دوران ساسانیان برای نوشتن زبان فارسی آن دوران, که آن را پارسی میانه مینامند, از خط آرامی, که میتوان آن را مادر همه خطهای الفبایی دانست, گرفته شده است. این خط تا سه قرن پس از اسلام در سنگ نوشته‌ها و سکه‌ها و اسناد و معاملات و کتابها و رسالاتی که به زبان پهلوانیک و پارسیک نوشته میشد به کار می رفته است. از این خط آثار زیادی در سنگ نوشته‌ها و متن‌های اداری و ادبی و مذهبی, از جمله نوشته‌های مانی و سکه‌های ساسانی, در دست است. خط پهلوی خطی ناقص بوده که خواندن آن بسیار مشکل بوده و هست. در اواخر دوران ساسانیان, موبدان زرتشتی بر پایه خط پهلوی, خطی ساختند که در دقت و همآهنگی صوت با حرف یکی از بهترین الفباهای جهان است. این خط دارای 47 حرف که هر حرف نشانه یکی از اصوات زبان پارسی زمان خودش بوده است. اختراع این خط برای نوشتن اوستا بود که کتاب دینی رزدشتیان است و به همین مناسبت آن را خط اوستایی مینامند. زبانی هم به نام زبان اوستایی بوده اما روشن نیست که مردم کدام یک از سرزمین بسیار گسترده ایران آن روز به این زبان گفت‌وگو میکرده‌اند. برخی از   زبانشناسان آن را زبان مردم دوران اشکانیان که مقرشان در شمال شرق ایران بوده میدانند و آن یکی از گویش‌‌های پارس باستان میشناسند, که به زبان دوران هخامنشیان نزدیک بوده است.
خط فارسی دری. در طی تاریخ درازمدت کشور ایران, یک زبان رسمی اداری بوده که بر گویشهای گوناگون محلی غلبه داشته است؛ به سخن دیگر: همیشه در ایران یک زبان دری(درباری,دیوان) در کار بوده که زبان دری پس از اسلام آخرین مرحله تکامل و تحول آن است. این زبان, به اتفاق همه گویشهای دیگر ایرانی رسمیت یافت و در امور اداری و ادبی به کار رفت.
درست نمیدانیم که از چه تاریخی ایرانیان خط عربی را برای نوشتن زبان خود به کار برده‌اند. زیرا کهنترین متن تاریخ دار فارسی به خط عربی از قرن پنجم هجری است اما مسلم است که مدتها پیش از آن خط مشترک عربی و فارسی برای نوشتن نامه‌ها و اسناد دولتی در ایران رایج بوده است. مدرکها و سندهایی نیز در دست است که نشان میدهد مردم فارسی زبان در سده‌های نخستین اسلامی به خطهای دیگر نیز مینوشته‌اند این خطها که بیشتر نزد اقلیتها ایران به کار میرفته عبارت بود, از : عبری, مانوی, و پهلوی.
چنانکه می دانیم خط عربی دارای 28 حرف صامت است که هریک نشان یک صداست و چند علامت برای زیر و زِبَر و پیش و تنوین و تشدید و آی مدی دارد, که اگر مصوتها را هم به آنها بیفزاییم 35 حرف میشود. ایرانی‌‌ها برای نوشتن فارسی امروزی چهار حرف برای صداهایی که در عربی نیست به خط عربی افزوده‌اند که عبارت است از (پ), (چ), (ژ),و (گ). و نیز میدانیم که در زبان عربی صداهایی دارند مانند (ص) و (ض) و (ط) و (ظ) و (ح) که در فارسی نیست اما آنها را در الفبای فارسی به کار میبرند زیرا برای نوشتن واژه‌های بسیاری از عربی به زبان فارسی وارد شده نگه داشته شده‌اند همزه نیز که از عربی آمده در زبان فارسی به کار میرود. در زبان فارسی(و) و (ی), اگر در میان یا پایان کلمه باشد, از حروف مصوت به شمار می آید مصوت‌های فارسی که نوشتن آنها اختیاری است عباتند از: (زِبَر) و (زیر) و (پیش) و یک(او) ممتد نیز داریم که با (واو) نوشته میشود مانند: درو, مو, جو. بنا بر آنچه گفته شد, برای نوشتن زبان فارسی دری که امروز به آن گفت و گو می شود 32 حرف و چهار نشانه مصوت به کار می رود در حالی که خود این زبان بیش 24 صدا وجود ندارد.

 نویسنده ابوذر نعمت الهی در چهارشنبه 84/12/10 و ساعت 3:2 عصر | گفتنیهای دوستان()
<      1   2   3   4      
:جستجو

بالا

بالا