سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] فرزند را بر پدر حقى است و پدر را بر فرزند حقى . حق پدر بر فرزند آن بود که فرزند در هر چیز ، جز نافرمانى خداى سبحان ، او را فرمان برد ، و حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکش ادب آموزد و قرآنش تعلیم دهد . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 103 آذر 7: امروز
زبان مجموعه‌ای از نشانه‌ها و دلالتهای وصفی است که از روی قصد میان افراد بشر برای القای اندیشه یا فرمانی یا خبری از ذهنی به ذهن دیگر به کار برود (دکتر خانلری, تاریخ زبان فارسی).
نوع دیگر از وسایل ارتباط ذهنی میان افراد بشر یا خط یا نوشتن است که نخست صورت نگاری بوده مانند هیروگلیف مصری که برای نشان دادن چیزی تصویر آن را میکشیده‌اند و سپس آن را ساده کرده و به نشانه‌ای وضعی تبدیل کرده‌اند مانند خط چینی و خط ابتدایی سومری. سومری‌ها نگارش تصویری را هفت هزار سال پیش پدیدآوردند. مصریان آن را در پنج هزار سال پیش به کار بردند. پس از خط تصویری, خط هجایی(
syllabic ) ساخته شد, مانند خط میخی که سومری‌ها در پنج هزار سال پیش اختراع کردند, و آکدیها آن را بهبود دادند و دیگران آن را برای زبان خودشان اقتباس کردند, مانند اقوام هیتی و ایلام و ماد و پارس.
مشتق از خط هجایی مصری, که به دنبال خط تصویریشان پدید آمد, میتوان از خطهای آرامی و به دنبال آن خط عبری و عربی و فینیقی نام برد. البته خط چینی که امروزه در خاور دور به کار میرود نیز از زمره خطهای تصویری است که سپس به خط هجایی تبدیل شده است, اما هیچ رابطه‌ای با خطهای خاور میانه نداشته و از هم مشتق نشده‌اند.
فینقی ها خط هجایی را که از آرامیها برداشت کرده بودند تکمیل و به خط الفبایی نزدیک کردند. یونانی ها آن را گرفته و خط الفبایی را, که هر حرف معرف صدایی است, به وجود آوردند. بنابر این میتوان گفت که خط الفبایی, که امروزه در بخش بزرگی از دنیا به کار برده میشود, اختراع یونانیهاست. روی هم رفته, خطهای آلفابتیک بر دو گونه‌اند: یکی خطی که حروف مصوت آن نشانه‌های جدا دارد مانند خط یونانی و لاتین و دیگری خطی که مصوت‌های آن با نشانه‌هایی مشخص می شود مانند خط عبری و عربی. تفاوت این دو خط در این است که آوردن حرف مصوت در خطهای یونانی و لاتین الزامی است اما در خطهای عربی و عبری اختیاری است. آوردن مصوت‌ها در دو خط عبری و عربی تنها در کتاب مقّدس و قرآن اجباری است اما در دیگر نشریات اختیاری است.
خط فارسی باستان. ایرانیها هرگز خطی از خود نداشته‌اند و در تمام تاریخ خود خطهای دیگران را گرفته و ساده کرده و برای زبان خودشان سازگار کرده‌اند. از پیش از دوران مادها و از زمان فرمانروایی آنها هیچ نوشته‌ای برجا نمانده است, و در دوران نخستین هخامنشیان گزارشها و اسناد درباری و حکومتی را به زبان آرامی و عیلامی و به خط میخی می نوشتند و به زبان پارسی باستان می خواندند. ایرانیها در زمان هخامنشیان کم کم خط میخی را که سومری‌ها ساخته بودند از آکدیها و بابلیها اختیار کردند و برای زبان پارسی باستان ساده و سازگار کردند و تا دوران ساسانیان همین خط میخی به کار برده می شد.
مفصلترین و مهمترین نوشته‌های پارسی ایران باستان از داریوش یکم است که بیشتر همراه دو متن بابلی و عیلامی است. از دوران پیش از او تنها پنج سنگ نوشته کوتاه به دست آمده است که دو تای آن از کورش دوم, نخستین پادشاه هخامنشی, است. همه این سنگ نوشته‌ها به خط میخی است. پس از آن سنگ نوشته‌های بسیاری از دیگر پادشاهان هخامنشی برجای مانده که به خط میخی است و تا کنون همه آنها خوانده و ترجمه شده است. خط میخی ایران باستان, چنانکه گفتیم, از خط آکدی گرفته شده و برای زبان فارسی ساده و مناسب کرده‌اند. این خط دارای 26 حرف است و نشانه‌هایی ویژه نیز برای اعداد دارد.
از زبانی که در دوران اشکانیان به کار میرفته, دکتر خانلری آن را زبان پهلوانیک خوانده است, نوشته‌ای به دست نیامده مگر چند سکه که روی آنها به خط یونانی نوشته شده است. چنانکه میدانیم, اشکانیان پس از انقراض یونانیان بر سرکار آمدند و تا چندی خط یونانی به کار میرفت و روی سکه‌ها نام و لقبهای شاهان اشکانی به خط یونانی نوشته میشد اما همسن که سلطه این فرمانروایان پا بر جا شد, برای نوشتن اسناد رسمی خط ویژه‌ای به کار گرفته شد که از خط آرامی ریشه گرفته بود این خط پهلوی خوانده شد و در دوره ساسانیان با اندک تفاوتی به کار رفت. هیچ سندی در دست نیست تا از روی آن بتوان گفت که خط آرامی در چه زمانی و به دست چه کسانی تحول یافته و به خط پهلوی منتهی شده است . این قدر میتوان دانست که این تحول کار یک یا چند تن نبوده و بتدریج انجام گرفته است. گذشته از انواع خطهایی که پهلوی خوانده میشود, برای نوشتن زبانهای ایرانی چند خط دیگر به کار میرفته که ظاهراً همه از اصل آرامی مشتق بوده‌اند. از آن جمله بوده است خط مانوی.
مانی از پدر ومادری ایرانی به سال 215 میلادی زاده شد و دین تازه‌ای آورد که نزدیک هزار سال از رایجترین دینهای جهان بود. دین مانوی در سده‌های سوم و چهارم میلادی در آسیای غربی و اروپای جنوبی و افریقای شمالی منتشر شد و کشورهای گل(فرانسه امروزی) و اسپانیا را نیز فرا گرفت و از سده هفتم میلادی بود که در برابر آیین مسیح رو به زوال رفت. از سوی دیگر, دین مانی در سده چهارم میلادی در شمال شرقی ایران رواج فراوان گرفت و تا پایان سده ششم میلادی تا چین نفوذ کرد و در سراسر آسیای شرقی گسترش یافت اما, در حدود سده هفتم. در نبرد با آیینهای مسیحی و اسلام و بودایی یکباره شکست قطعی یافت. خط مانوی درست معلوم نیست از کجا سرچشمه گرفته اما گمان می رود که از یک شیوه نگارش خط آرامی مایه گرفته باشد. البته باید در نظر داشت که مانی معروف صورتگری هنرمند بوده و در ایجاد تکمیل خط مزبور دخالت داشته است.
خط سغدی. این خط نیز از شیوه نگارش خط آرامی مشتق شده و نیز احتمال میتوان داد که اصل خط مزبور همان خط پهلوی کهن باشد. در خط سغدی مانند خط پهلوی, برای مصوت های کوتاه نشانه‌‌های خاصی وجود ندارد. تنها سه حرف برای واک‌های مصوت بلند که(آ...و...ی...) باشد هست.
خط پهلوی. خط پهلوی در دوران ساسانیان برای نوشتن زبان فارسی آن دوران, که آن را پارسی میانه مینامند, از خط آرامی, که میتوان آن را مادر همه خطهای الفبایی دانست, گرفته شده است. این خط تا سه قرن پس از اسلام در سنگ نوشته‌ها و سکه‌ها و اسناد و معاملات و کتابها و رسالاتی که به زبان پهلوانیک و پارسیک نوشته میشد به کار می رفته است. از این خط آثار زیادی در سنگ نوشته‌ها و متن‌های اداری و ادبی و مذهبی, از جمله نوشته‌های مانی و سکه‌های ساسانی, در دست است. خط پهلوی خطی ناقص بوده که خواندن آن بسیار مشکل بوده و هست. در اواخر دوران ساسانیان, موبدان زرتشتی بر پایه خط پهلوی, خطی ساختند که در دقت و همآهنگی صوت با حرف یکی از بهترین الفباهای جهان است. این خط دارای 47 حرف که هر حرف نشانه یکی از اصوات زبان پارسی زمان خودش بوده است. اختراع این خط برای نوشتن اوستا بود که کتاب دینی رزدشتیان است و به همین مناسبت آن را خط اوستایی مینامند. زبانی هم به نام زبان اوستایی بوده اما روشن نیست که مردم کدام یک از سرزمین بسیار گسترده ایران آن روز به این زبان گفت‌وگو میکرده‌اند. برخی از   زبانشناسان آن را زبان مردم دوران اشکانیان که مقرشان در شمال شرق ایران بوده میدانند و آن یکی از گویش‌‌های پارس باستان میشناسند, که به زبان دوران هخامنشیان نزدیک بوده است.
خط فارسی دری. در طی تاریخ درازمدت کشور ایران, یک زبان رسمی اداری بوده که بر گویشهای گوناگون محلی غلبه داشته است؛ به سخن دیگر: همیشه در ایران یک زبان دری(درباری,دیوان) در کار بوده که زبان دری پس از اسلام آخرین مرحله تکامل و تحول آن است. این زبان, به اتفاق همه گویشهای دیگر ایرانی رسمیت یافت و در امور اداری و ادبی به کار رفت.
درست نمیدانیم که از چه تاریخی ایرانیان خط عربی را برای نوشتن زبان خود به کار برده‌اند. زیرا کهنترین متن تاریخ دار فارسی به خط عربی از قرن پنجم هجری است اما مسلم است که مدتها پیش از آن خط مشترک عربی و فارسی برای نوشتن نامه‌ها و اسناد دولتی در ایران رایج بوده است. مدرکها و سندهایی نیز در دست است که نشان میدهد مردم فارسی زبان در سده‌های نخستین اسلامی به خطهای دیگر نیز مینوشته‌اند این خطها که بیشتر نزد اقلیتها ایران به کار میرفته عبارت بود, از : عبری, مانوی, و پهلوی.
چنانکه می دانیم خط عربی دارای 28 حرف صامت است که هریک نشان یک صداست و چند علامت برای زیر و زِبَر و پیش و تنوین و تشدید و آی مدی دارد, که اگر مصوتها را هم به آنها بیفزاییم 35 حرف میشود. ایرانی‌‌ها برای نوشتن فارسی امروزی چهار حرف برای صداهایی که در عربی نیست به خط عربی افزوده‌اند که عبارت است از (پ), (چ), (ژ),و (گ). و نیز میدانیم که در زبان عربی صداهایی دارند مانند (ص) و (ض) و (ط) و (ظ) و (ح) که در فارسی نیست اما آنها را در الفبای فارسی به کار میبرند زیرا برای نوشتن واژه‌های بسیاری از عربی به زبان فارسی وارد شده نگه داشته شده‌اند همزه نیز که از عربی آمده در زبان فارسی به کار میرود. در زبان فارسی(و) و (ی), اگر در میان یا پایان کلمه باشد, از حروف مصوت به شمار می آید مصوت‌های فارسی که نوشتن آنها اختیاری است عباتند از: (زِبَر) و (زیر) و (پیش) و یک(او) ممتد نیز داریم که با (واو) نوشته میشود مانند: درو, مو, جو. بنا بر آنچه گفته شد, برای نوشتن زبان فارسی دری که امروز به آن گفت و گو می شود 32 حرف و چهار نشانه مصوت به کار می رود در حالی که خود این زبان بیش 24 صدا وجود ندارد.

 نویسنده ابوذر نعمت الهی در چهارشنبه 84/12/10 و ساعت 3:2 عصر | گفتنیهای دوستان()

هلوکاست به معنای از بین بردن به وسیله ی آتش بطوری که بدن کاملا از بین برود است واز دو واژه یونانی holos به معنای تمام وkalein به معنای سوزاندن تشکیل شده است . که اشاره به کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم دارد که بوسیله الی ویزل برای اولین بار مطرح شد .

اصطلاح هلوکاست یا کورهای آدم سوزی به سه شکل بکار می رود :
1- در زبان انگلیسی holos kalein یا هلوکاست
2- در عبری کلا سیک اولم کالین
3- در عبری مدرن شو آه
 
به روشنی معلوم نیست که آنتی سمیتیسم یا یهود ستیزی در اروپا به ویژه در دوره معاصر خواستگاهی آلمانی داشته باشد اما بسیار واضح است که پیامدهای این جریان ثمرات بسیار مثبتی برای یهودیان یویژه برای صهیو نیست‌ها در برداشته است بطوری که امروزه مسئله هلوکاست وسیله ای برای موجه کردن چهره ی اسرائیل در سرزمین های اشغالی شده است .
 
احیا ء هلوکاست :
علی رغم وجود شواهد واسنادی که بر انکار قتل عام یهودیان در آلمان نازی دلالت دارد تبلیغات صهیونیستی به دلیل انتفاعی که از این رهگذر نصیب آرمان صهیونیسم می شود همواره به افسانه قتل عام یهودیان ابعاد تازه تری می بخشد.از جمله کارهای که یهودیان برای عینیت بخشیدن به مسئله هلوکاست انجام داده اند عبارت است از :
 
1- ساخت موزه‌های با عنوان هلوکاست در اغلب کشورها مانند فلسطین وآلمان که این موز‌ه‌ها پر از اسنادی است که توسط دولت اسرائیل تهیه شده است.
2- وارد کردن هلوکاست در تقویم اغلب کشور‌ها به عنوان یک روز مشخص.
3- محاکمه افرادی که در جنگ جهانی دوم دستور قتل عام یهودیان را داده اند.
4- محاکمه افرادی مانند روژه گارودی که مسئله هلوکاست را انکار یا کوچک شمرده اند.
5- تاسیس سازمان های متعدد برای دفاع از این واقعه همچون  لیکرا و سیمون وزینتال.
 
انکار هلوکاست:
با تمام تلاشها وامکانات بکار گرفته شده جهت اثبات این واقعه ی کذب عده ای با شواهد ودلایل تحقیقی ادعای صهیونیست ها مبنی بر وقوع هلوکاست را زیر سوال برده اند که این افراد بیشتر با "موسسه بازنگری تاریخی" در ارتباط بوده اند که به تجدید نظر طلبان مشهور هستند .
افرادی همچون روژه گارودی، مارک وبر، فرد ریک توبن،  دیوید ایرو ینگ و آرمان آمادروس معتقدند که هلوکاست مهمترین حربه‌ی صهیونیستی است که واقعیت آن با اسناد موجود در اسرائیل و دیگر کشورهای حامی هلوکاست زیر سوال رفته است و تمام اسناد یهودیان بدون اعتبار است.
 
ریشه‌های یهود ستیزی :
بسیاری از دانشمندان و محققان یهودی وغیر یهودی از قبیل برنارد لازار، روژه گارودی،  آبا ابان، ویل دورانت و حمید عنایت و.... به ریشه‌های یهود ستیزی توجه شایانی داشته اند:
 
1- حمید عنایت :
دکتر عنایت در کتاب "اسلام و سوسیالیسم در مصر وسه گفتار دیگر" گفتاری را در 22 صفحه به یهود آزاری اختصاص داده است. او ریشه‌های یهود آزاری را ابتدا اتهام به یهودیان در مورد به صلیب کشیدن حضرت عیسی وسپس سرمایه پرستی آنان با در دست داشتن حربه ربا می دانند .
 
2- ویل دورانت:
دلایل ویل دورانت در کتاب "تاریخ تمدن" از جامعیت بیشتری برخوردار است وی هفت دلیل را برای یهود ستیزی بر می‌شمارد :
1- دلایل وعقاید دینی که شامل یهودیان و غیر یهودیان است.
2- دلایل نژادی.
3- آئین خون مقدس یا همان خون برای نان فطیر.
4- رقابت‌های اقتصادی و ربا خواری یهودیان.
5- ملی گرایی مسیهیان و مقاومت یهودیان.
6- مرگ سیاه یا طاعون و نقش یهودیان در شیوع آن.
7- تفتیش عقاید که بیشتر در اسپانیا بوده است.
 
دلایل دیگر یهود ستیزی :
1- حملات بی باکانه به اصول، عقاید، احزاب وافتخارات تاریخی و مفاخر مذهبی مسیحیان در بسیاری از روزنام‌هایی که در دست یهودیان بود و یا بوسیله سردبیران یهودی اداره می شد.
2- برخورداری کلیمیان از موقعیت خوب اجتماعی که تا اندازه ای بر اثر کوتاهی مسیحیان بود .
3- رسوخ غیر عادی یهودیان در بسیاری از زمینها مانند نویسندکی در روزنام‌ها، تئاتر، موسیقی، سینما، سیاست، اقتصاد، بازرگانی وغیره.
4- انحصاری شدن برخی از فعالیت های بازر گانی و اقتصادی که در دست یهودیان بود.
5- همبستگی یهودیان در سراسر جهان.
 
با توجه به نظرات محققین یهود ستیزی سه ریشه اصلی دارد :
1- دلایل اعتقادی.
2- دلایل رفتاری یهودیان.
3- دلایل سیاسی.
 
ادامه دارد



نکته : کشتار یهودیان جنگ جهانی دوم آلمان نازی هلوکاست دروغ واقعیت لیکرا سیمون وزینتال


 نویسنده ابوذر نعمت الهی در چهارشنبه 84/12/10 و ساعت 12:12 عصر | گفتنیهای دوستان()
<   <<   16      
:جستجو

بالا

بالا